آیا
صبر و مدارای عقلانی بخشی از ارزش های بشری، دینی، علمی، مدنی، قانونی و
بین المللی در جهت تحقق صلح و آشتی در خنثا کردن خشونت، جنگ و انسانی کشی
در جامعه نمی باشند؟حضرت
عیسی علیه السلام فرموده که اگر کسی با سیلی به رویت بزند، طرف دیگری روی
خود را برایش بگردان تا که بزند و خشمش کاهش یابد.
تاین گفتار پیغمبر وقت به
رسمیت شناختن ظلم و اسارت پذیری «سیلی زننده» هرگز نبوده؛ بلکه با تقدیم
کردن تسامح، صبر، گذشت و مدارای خویش در برابر خشونتگر و ستمگر به صورت کل
می باشد؛ که طالب صلح و نفی خشونت و بطلان جنگ بوده که تا حال برای بشریت
میراث مانده است.
اگر فرضآ خشونت با خشونت پاسخ گفته شود، این خشونت ها از
هردو طرف ادامه خواهند یافت که نتیجه آن نابودی و یا حد اقل تضعیف هردو
جانب متخاصم می باشد. پس خردمندانه خواهد بود که همه ی ما، بر بنیاد دانش
نوین، عقلانیت معاصر و ارزش های ناب دینی؛ شیوه های عفو، مدارا و گذشت
پیغمبری را اختیار کنیم تا خشونت و جنگ بی پایه گردند و در عوض آن ها، «صلح
و آشتی» در متن هر کشور و خاصتآ در افغانستان مصبیت رسیده تدریجآ نهادینه
شوند.در
ضمن، از جمله صبر و مدارا یکی دیگری از جلوه های مبانی صلح، عدالت، آشتی و
پیروزی در برابر خشونت، دشمنی و جنگ می باشند. مهم تر از همه، صبر و مدارا
یکی از صفات خجسته پیامبران خداوند متعال و به ویژه یکی از خصوصیات عالی
حضرت محمد (ص) بوده که تاریخ آن را ثابت نموده است.حافظ
شیرازی یکی از منادیان راستین صلح و آشتی بوده که گذشت، تسامح، صبر و
مدارا را آگاهانه، مسؤلانه و عاقلانه در مقابل «دشمنان» و مروت دوراندیشانه
و خردمندانه را در برابر «دوستان» این گونه تأکید می نماید:آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف استبـا دوستــان مــرّوت بــا دشمنــان مــــداراآیا
حافظ با عرضه نمودن مهر، مروت و محبت برای دوستان و پیشکش کردن تساهل،
مدارا و گذشت در مقابل دشمنان؛ اصل خشونت، دشمنی و جنگ را باطل اعلام نکرده
و نهال دوستی عاقبت اندیشانه را در زمین غرص نکرده است؟حافظ،
نشاندن درخت دوستی و ریشه کن سازی نهال دشمنی را در جهت تحقق صلح، عدالت و
آشتی در برابر خشونت، جنگ و انسان کشی این گونه برای فرزندان حضرت آدم
پیغمیر چنین تأکید می نماید:درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آردنهال دشمنی برکن که رنــج بی شمــار آردآیا این سرایشگر در این محور، از عمق حریم انسان و انسانیت به دفاع و حراست برنخواسته است؟در جای دیگر این شاعر، آزار رسانی و خشونت ورزی را این گونه نفی نموده و آن را گناه می داند:مباش در پی آزار و هرچه خواهی کنکه درشریعت ماغیر ازین گناهی نیستوقت
که یک انسان و یا یک جمع، فرد و یا اشخاصی را مورد خشونت، تجاوز، غارت، حق
تلفی، بی عدالتی و … قتل قرار دهند؛ آیا از جمله جنایت کاران به حساب نمی
آید؟ چرا طالبان و سایر تروریستان سلاح های کشنده را به خاطر انسان، خدا،
وطن و مصالح ملی مردم ما به زمین نمی گذارند و در عوض خشونت، جنگ و انسان
کشی؛ صلح استوار و آشتی اساسی را پیشه نمی کنند تا خود هم در پرتو آن زیست
عادلانه نمایند؟آیا
کشتن یک انسان کشور ما به معنای کشتن سایر انسان ها در روی زمین نمی باشد؟
برعکس، آیا خدمت به یک هموطن ما به معنی خدمت گذاری به بشریت نیست؟ پس،
خشونت و تداوم جنگ تحمیلی از سوی حلقات خارجی و خاصتآ توسط پاکستان و
طالبان در افغانستان هیچ نتیجه ی برای دشمنان مردم ما نخواهد داشت. پس پیش
از این که ناوقت گردد، خوب خواهد بود که همه ما مشترکآ به صلح اساسی و آشتی
بنیادین متوصل شویم، تا عدالت الهی، مدنی و قانونی به صورت همه شمول در
افغانستان تحقق یابد.آیا
گذشت، صبر، مدارا و عفو با زیربنای علمی، خردورزی و شیوه ی پیغمبری زمینه
های بطلان و زوال خصم، خشم، جنگ و انسانی کشی را مساعد نخواهند نمود؟
ممنونم عزیزم
خواهش میکنم
کار سختیه ... ولی خب خوش به حال کسی که موفق بشه
بــه هــر آســمان زلالـی شــک دارد . . .
گـنــجــشکــی ،
کــه بــا ســر بــه پنجــره خــرده اســت . . .
از توجه شما ممنونم
زندگی کتابی است پر ماجرا ،
هیچگاه آن را به خاطر یک ورقش دور نینداز . . .
بسیارزیبا
به وبلاگ بنده هم سربزنین
خیلی ممنون
چشم حتما...
سلام عزیزم
عالی بود
سلام
ممنون
خوشبحال کسایی ک صبورن:(
اپت مث همیشه لایک